درد دل کردن با دیگران و سخن گفتن از مشکلات کار چندان سختی نیست و هرکس به طریقی این نیاز را برطرف می کند اما گوش سپردن به حرفهای دیگران حوصله و صبوری خاصی می خواهد.اگر یکی از افراد مجموعه شما نزدتان آمد و اجازه صحبت خواست به او چه می گویید؟چه باید بکنید؟
صبر کنید تا تمام حرفهای خود را بگوید و به راحتی و آرامش دست یابد.وظیفه شما در تمام این مدت سکوت است و برای اینکه هر دوی شما نتیجه خوبی بگیرید:
به او فرصت دهید تا تمام نظرها و عقایدش را ابراز دارد.کلامی بر زبان نیاورید تا رشته کلامش قطع نشود و در تمام این مدت چشم به او داشته باشید و در صورت لزوم از او توضیح بیشتری بخواهید و با رفتار درست خود به او احساس احترام و اعتماد بیشتری ببخشید.بدین ترتیب او هرگز شکوه نخواهد کرد که حرفهای زیادی برای بیان داشتم اما مانع بیان آنها شد.شرایطی فراهم سازید که مخاطبتان همواره خود را آگاهتر و داناتر از شما حس کند و اگر در ذکر مطلبی اشتباهی کرد او را با منطق خود در هم نکوبید بلکه صبور باشید تا بر ارزش و اعتبارش لطمه ای وارد نشود و تمام این کارها را با صداقت، ایمان و حسن نیت انجام دهید و بدانید که ملاحظه کاریهای ظاهری تاثیر مثبتی بر او نخواهد داشت.اگر ضمن بیان مطلبی احساس کردید که اظهار نظر صریح و قاطعانه در مورد اشتباهش جایز نیست و احیانا موجب رنجش او می شود، به طور غیر مستقیم و با لحنی آرام و شایسته با طرح یکی دو سوال پیرامون موضوع ، او را به تفکر وادارید و با دادن فرصت کافی برای اندیشیدن به او، نظر خود را هم بیان کنید.
سخن گفتن احتیاج است، خوب گوش کردن هنر!
خوشحال میشم با هم تبادل لینک داشته باشیم.
مهدى
http://skyteam.blogsky.com